تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل

ساخت وبلاگ
در روانشناسی اجتماعی و محافل علمی، خطای شناختی «اثر دانینگ-کروگر» آشناست، به نام محققانی که نسبت میان خودارزیابی فرد از دانش/مهارت با اندازه واقعی این دانش/مهارت را بررسی کردند. این محققان دریافتند که افراد غیرحرفه‌ای و کم‌سواد دچار توهم دانایی و برتری هستند و به اشتباه خود را متخصص می‌دانند و تواناییشان را بسیار بیش از اندازه واقعی و کمبودهای خود را کمتر از میزان واقعی ارزیابی می‌کنند.البته وقتی این افراد در معرض آزمون و یا آموزش مهارت‌هایی که ندارند قرار می‌گیرند، به تدریج از این توهم خارج می‌شوند و به ضعف و کم‌دانشی خود پی می‌برند و حتی بیش از حد مایوس می‌شوند اما با ادامه مسیر یادگیری و کسب دانش و مهارت، اعتماد به نفس‌شان بیشتر می‌شود. با این حال معمولا افراد متخصص، دشواری و پیچیدگی مهارت خود را دست کم می‌گیرند و چون گمان می‌کنند مهارت یا دانش آنها برای دیگران نیز در دسترس است، متواضع می‌مانند. تخمین نادرست فرد بی‌لیاقت، از اشتباه در ارزیابی خود ناشی می‌شود؛ درحالی‌که تخمین نادرست فرد بسیار بالیاقت، از اشتباه در ارزیابی دیگران نشات می‌گیرد. «اثر دانینگ-کروگر» را می‌توان به طور ساده با نمودار بالا نمایش داد.چرا حرفش را پیش می‌کشم؟ شبکه‌های مجازی فرصتی پیش آورده تا این توهم دانایی خود را نشان دهد، از همه بیشتر بین افراد تحصیل‌کرده و متخصص علوم پایه و فنی که چون باهوش و متخصص حوزه خود هستند گمان می کنند با خواندن چند کتاب و مقاله در علوم انسانی نیز صاحب‌نظرند و از تحلیل آمار خودکشی اجتماعی تا چالش نظام سیاسی مطلوب و دلارزدایی تا نقد فمینیسم را در صفحات اینستاگرام و کانال تلگرام خود منتشر می‌کنند. این‌ها و رئیس‌جمهور سابق با دکترای مهندسی عمران که مانیفست اقتصادی طراحی کرده، تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل...
ما را در سایت تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fragilesociety بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:15

۴۶ ساله هستم و ۳۳ سال است که به بلوغ جسمانی رسیده‌ام و تا به حال حدود چهارصد بار پریود شده‌ام، تجربه خاصی نیست، اکثریت جنس مونث گونه انسان‌ها، چند میلیارد نفر همین تجربه را داشته‌اند اما به ندرت درباره آن حرف می‌زنیم و نوشتن از تجربه زیسته برایم سخت است.اولین پریودم را به خاطر دارم، تیرماه بود و تازه سیزدهمین سالگرد تولدم گذشته بود. صبح که بیدار شدم و شلوارم با لکه کوچک خون کثیف شده بود فکر کردم نوعی بیماری است؛ تا عصر صبر کردم اما خون‌ریزی شدیدتر شد و من که نگران کثیف شدن لباس‌ هم بودم، با ناراحتی پیش مادرم نشستم و ماجرا را گفتم. مادرم هم با خجالت بدون اینکه به چشمانم نگاه کند گفت که بیماری نیست، نشانه بلوغ است و من رگ (رگل) شده‌ام و غر زد که مگر در مدرسه این چیزها را برای ما نگفته‌اند؟ نگفته‌ بودند. در نه سالگی برایمان جشن تکلیف گرفته بودند اما تا به آن روز هیچ کس به خودش زحمت نداده بود در مورد بلوغ جسمانی توضیحی بدهد. خواهر یا دخترخاله بزرگتر هم نداشتم که از آنها بشنوم. مادرم هما‌ن‌طور معذب چند پارچه بزرگ و کهنه به دستم داد و توضیح کوتاهی که‌ آنها را چند تا کنم و توی لباس زیرم بگذارم تا خونریزی جایی را کثیف نکند و دستوراتی درباره پنهان کردن و شستن دستمال‌های کثیف و ... بعدتر غسل حیض.نمی‌دانستم با آن درد شکم و کمر چه کنم؟ بستن با شال و گرم نگه داشتن تاثیر کمی داشت و جز استامینوفن مسکن دیگری در دسترس نبود. احساسات مشوش، افسردگی و عصبانیت حاصل از بازی هورمون‌ها هم مزید علت بود به‌خصوص که یکی دو سال اول پریود منظم و خونریزی شدید نبود. بماند که سایر نشانه‌های بلوغ و از همه مهمتر برجسته شدن پستان‌ها و پوشیدن لباس‌های گشاد و قوز کردن برای پنهان کردن‌شان ماجرای دیگری بود.البته که تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل...
ما را در سایت تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fragilesociety بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:15

خود را انسان خردمند می‌نامیم زیرا فرض می شود تصمیم‌گیری درباره هر چیز را بر اساس منطق و استدلال عقلانی انجام می‌دهیم، گزینه‌های مختلف را مشخص و مزایا و عواقب هر کدام را ارزیابی می‌کنیم تا بهترین گزینه انتخاب شود. تا قرن بیستم تصمیم‌گیری را فرایندی می‌دانستند که در آن عقل مهار احساسات را در دست دارد و می‌تواند مسیر درستی را انتخاب کند.تحقیقات مختلف روانشناسی در دهه شصت میلادی نشان می‌دهد چنین تصویری درست نیست، تفکر به خودی خود خالص نیست و در معرض خطاست. استفاده ما از افکار نه برای کشف حقیقت که بیشتر برای متقاعد کردن دیگران به کار می‌رود و اساسا ما برای گرفتن بسیاری از تصمیم‌ها، اطلاعات ضروری را نداریم. به همین سبب از میان‌برهای ذهنی و ابتکارها استفاده می‌کنیم و دچار خطای شناختی هستیم.سوگیری‌های شناختی خطاهایی هستند ذهنی که به صورتی نظام‌مند به گرایش، نگرش، وهم یا باوری غلط منجر می‌شوند و در تصمیم‌گیری، استدلال، ارزیابی، یادآوری، ادراک و شناخت افراد تاثیر می‌گذارند. دلایل شکل‌گیری سوگیری‌های شناختی را می‌توان به چهار بخش تقسیم کرد: یک) اطلاعات بیش از اندازه در جهان (ذهن ناچار است که مقدار زیادی از آن را فیلتر کند). دو) عدم درک جهان (ذهن ناچار است تا با ساختن ارتباطات بین پدیده‌ها و سایر چیزها راهی برای درک این جهان پیچیده بیابد). سه) نیاز به سریع عمل کردن و چهار) محدودیت‌های حافظه.در دانشگاه و درس روش تحقیق با تعدادی از این سوگیری‌ها آشنا شدیم: خطای مرجعیت، خطای هم‌زمانی به جای علیت، خطای علت واحد، خطای جایگزینی معلول به جای علت، خطای فرض بتا (فرض رابطه نادرست) خطای تجانس و عدم توجه به فرضیه‌های رقیب، خطای گزینش داده‌ها، خطای سوگیری انتخاب جامعه‌ آماری، خطای نمونه در دسترس و خط تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل...
ما را در سایت تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fragilesociety بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:15